نیمهء پنهان
نیمهء پنهان

نیمهء پنهان

وراى عشق

در این سکوت تلخ، از شدت عشق اعتراف میکنم  

 دخترک کوچک درونم دائمبه تو فکر میکند 

درست از زمانى که مرا در آغوش کشیدى و خودمان را با هم شریک شدیم

چیزى که هیچ وقت نباید شریک میشدیم.

اعتراف میکنم وراى تمام کلمات، تمام رویاها، تمام غمها و شادیهایم مثل یک دیوانه    

   عاشقتم  عاشقتم عاشقتم

اقرار میکنم  که در تمام  خنده ها، تمام رازها، تمام اشکهایم تجلى دارى  

عاشقتم آنچنان که خدا به رقص بدنهاى ما لبخند میزند

عاشقتم  عاشقتم  عاشقتم

نظرات 1 + ارسال نظر
رسیدن شنبه 28 فروردین 1395 ساعت 09:42

سلام جیران جان . چند پست رو خوندم . حست برام قشنگ بود . اما حالا سرم پر از سوال شده درموردت . که میدونم عاشقی و انگار تنها . شایدم متاهل و عاشق . خوشحالم که آشنا شدیم.

سلام دوست جان، ممنونم که مهمونم بودى.
براى اینکه یکى از سوالهاى مغزت رو حواب داده باشم بگم تنهام در حال حاضر
کلاً عشق یک نوع هیجانه و این هیجان در هر شرایطى شیرینه، تناقضهاى توى متنها رو بذار رو حساب سنم که دیگه تب عشق رو نسنجیده به عرق نمى نشانم، هر دم از عمر غنیمتى است که باید دریابیم. و اینکه با خودم روراستم و زیر دین دلم نمىمانم. البته نه که هر چه دلم خواست همان شد گاهى هم در بند میکشانمش ، بله اینطوریاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد